|
شنبه 27 اسفند 1390برچسب:, :: 11:40 بعد از ظهر :: نويسنده : ترنم نگاه
بوی باران، بوی سبزه، بوی خاک،
شاخههای شسته، باران خورده، پاک
آسمان آبی و ابر سپید،
برگهای سبز بید،
عطر نرگس ، رقص باد،
نغمه شوق پرستوهای شاد،
خلوت گرم کبوترهای مست ...
نرم نرمک میرسد اینک بهار
خوش به حال روزگار!
![]()
شنبه 27 اسفند 1390برچسب:, :: 11:1 بعد از ظهر :: نويسنده : ترنم نگاه
غنچه با دل گرفته گفت: گل یکی دو پیرهن بیشتر ز غنچه پاره کرده است! قیصر امین پور ![]()
دو شنبه 1 اسفند 1390برچسب:, :: 6:51 قبل از ظهر :: نويسنده : نگاه خيس
نام تــــــــــــــو
رنگتـــــــــــــ به سرخی غروبــــــــ می خواهم تبسمتــــــ را
![]()
چهار شنبه 26 بهمن 1390برچسب:, :: 2:35 قبل از ظهر :: نويسنده : نگاه خيس
روزی خواهم خندید به دغدغه های امروز.
امروزهمان فردای دیروز.
برای فهمیدن من سوادنمیخواهد.
باسکوت هم میشودفهمید.
باسکوت...
میشوددیوارشب راشکافت.
پشت حریم شب بوها
زیربوته های توت فرنگی
پروانه ای بالغ میشود.
گوشه ی دنج حیاط شنی
میان اتفاق اقاقیا
سنجاقک نوررافهمید.
چه کسی ثروت راتقسیم کرد؟
چه کسی گفت خداانسانهارابرابرآفرید؟
دروغ گفت
دروغ
برای فهمیدن من قاصدک کافیست.
شوق پروازگنجشکک
برای فهمیدن من شالیزاربس است
برای فهمیدن من باران کافیست.
ساده میگویم
ساده میخوابم
ساده عاشق میشوم.
روزی خواهم خندیدبه دغدغه های امروز.
روزی بعدازفردا
![]()
پنج شنبه 20 بهمن 1390برچسب:, :: 7:42 بعد از ظهر :: نويسنده : ترنم نگاه
هیچ كس تنهاییم را حس نكرد
بركه طوفانیم را حس نكرد او كه سامان غزل هایم از اوست بی سرو سامانیم را حس نكرد
![]()
پنج شنبه 20 بهمن 1390برچسب:, :: 7:33 بعد از ظهر :: نويسنده : ترنم نگاه
باران تو ای فراتر از همه ی وجود،
و ای پاك ترین مقدسات آسمانی، امشب بر من ببار، میخواهم امشب از تمام شبهای عمرم پاك تر بشوم! بر من ببار می خواهم امشب آخرین شب دلتنگیم باشد...!
![]()
پنج شنبه 20 بهمن 1390برچسب:, :: 7:30 بعد از ظهر :: نويسنده : ترنم نگاه
شاید آن روز که سهراب نوشت تا شقایق هست زندگی باید کرد ...
خبری از دل پر درد گل یاس نداشت... باید اینطورنوشت هر گلی باشی چه شقایق , چه گل پیچک و یاس, زندگی اجباری است!!!!!!! زندگی در گرو خاطره هاست!!!!!!!! خاطره در گرو فاصله هاست!!!!! فاصله تلخ ترین خاطره هاست!!!!!!!
![]()
پنج شنبه 20 بهمن 1390برچسب:, :: 6:14 بعد از ظهر :: نويسنده : ترنم نگاه
به دنبال دستانی هستم که هیچگاه دست سردم را رها نکند...
به دنبال عشقی هستم که در آن جدایی معنا نداشته باشد...و
گاه اگر دلم رنجید پا روی عشق نگذارد... من به دنبال سوارنشین اسب سپید رویاها نیستم... تنها به دنبال دلی هستم که مفهوم عشق را درک کرده باشد...
![]()
پنج شنبه 20 بهمن 1390برچسب:, :: 6:5 بعد از ظهر :: نويسنده : ترنم نگاه
باد آمد و همه رویاها را با خود برد با این همه اما من باید آوازی بخوانم چند و چون.کجا و چگونه اش با من است می خواهم حالا تا ابد برای خودم در انعکاس آب آوازی محرمانه بخوانم که از هر مگر مرا در اگری دیگر نظاره کنند!
![]()
پنج شنبه 20 بهمن 1390برچسب:, :: 6:2 بعد از ظهر :: نويسنده : ترنم نگاه
دل کندن اگر حادثه ای آسان بود...
فرهاد به جای بیستون .... دل میکند!
![]() ![]() |